از همین رو در این گزارش سعی داریم همراه با احمدرضا روشن، عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی، اقتصاددان و متخصص حوزه اقتصاد، به بررسی رابطه آموزش عالی و بازار کار بپردازیم.
سرمایه انسانی یا توسعه انسانی؟
این عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی در ابتدا به تبیین معنای دانشگاه و صنعت میپردازد و معتقد است، اگر برداشت ما از دانشگاه فقط «University» است، جای بحث دارد؛ زیرا نظام آموزش عالی شامل مؤسسههای دانشگاهی و مؤسسههای غیردانشگاهی است و همچنین اگر منظور ما از صنعت تنها «Manufacturing» یا صنایع کارخانهای است، جای بحث دارد، زیرا تعاملات اقتصادی در میدانی فراتر از صنایع کارخانهای رخ میدهد و شامل کل بازارها و اقتصاد یعنی «Industry» میشود، برای نمونه صنعت گردشگری جزو «Industry» است، اما جزو «Manufacturing» نیست.
روشن میافزاید: هرگاه میگوییم ارتباط صنعت و دانشگاه در واقع باید ارتباط کل مؤسسههای آموزش عالی (از جمله دانشگاه و غیردانشگاه) با کل صنعت (از جمله صنایع کارخانهای و صنایع غیرکارخانهای) را مد نظر قرار دهیم. حتی فراتر از اینها باید توجه داشته باشیم که ارتباط دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی با محیط بیرونی فقط محدود به حوزه اقتصاد نیست، بلکه کل وجوه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه را نیز در بر میگیرد. محدود کردن ارتباط دانشگاهها و مؤسسههای آموزش عالی به صنایع کارخانهای نوعی تقلیلگرایی آسیبزاست و توانایی آموزش عالی برای کمک به جامعه را تقلیل میبخشد.
این متخصص حوزه اقتصاد آموزش عالی با انتقاد از این رویکرد که با توجه به نظریه سرمایه انسانی، بر برون دادهای اقتصادی آموزش عالی تأکید میشود، معتقد است که باید بر پایه رویکرد توسعه انسانی، اهداف هنجاری و ارزشی آموزش عالی مانند برابری فرصت و افزایش قابلیتها و تواناییهای افراد در بهرهگیری از فرصتها در مرکز توجه قرار گیرد.
وی با اشاره به سه کارکرد دانشگاه یعنی آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی که در واقع بیانگر کارکردهای تکنیکی دانشگاههاست و معمولاً در برگیرنده کارکردهای هنجاری و ارزشی آموزش عالی نیست، میافزاید: یکی از راههای افزایش کیفیت و اثربخشی دانشگاهها این است که مسؤولیت اجتماعی بیشتری بپذیرند و در مقابل انتظارات متنوع جامعه و ذی نفعان خود پاسخگو باشند. از این رو، دیگر نمیتوان به طور ساده، مأموریتهای آموزش عالی را به کارکردهایی مانند آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی محدود کرد.
در صنعت و اقتصاد نیز باید هسته انحصار شکسته شود و کسب رانت، دشوارتر شود و محیط رقابتآمیزی میان صنایع ایجاد کرد (مثلاً از طریق کاهش تدریجی تعرفههای گمرکی یا اعمال سیاستهای تشویقی برای صادرات غیرنفتی یا افزایش دسترسی به اطلاعات اقتصادی برای همگان).
نظام علمی و اقتصادی در ایران و دیگر کشورها
احمدرضا روشن در ابتدای پاسخ خود به این مهم اشاره میکند که دانشگاه جای مهارت آموزی نیست و این مؤسسههای فنی حرفهای هستند که به مهارتآموزی میپردازند و معمولاً دانشگاهها بر آموزش نظری تمرکز دارند، ضمن اینکه دانش آموختگان دانشگاهها هنگامی که در جایی مشغول به کار شدند و در حین عمل، مهارتهای شغلی لازم را کسب میکنند. وی در همین باره میافزاید: باید دو نظام علمی و نظام اقتصادی کشورها هماهنگ با هم حرکت و نیازهای یکدیگر را برآورده کنند، به عنوان مثال در آمریکا و ژاپن چنین است، ولی در هند نظام علمی جلوتر از نظام اقتصادی است یا در مالزی نظام اقتصادی جلوتر از نظام علمی است.
این اقتصاددان با اشاره پیشگام بودن نظام علمی از نظام اقتصادی در ایران، این امر را چنین توضیح میدهد: هنوز کولرهای آبی با فناوری ۵۰ سال قبل در کشور ما تولید میشوند و اگر صنایع خودروسازی رویشان میشد حتی پیکان را از خط تولید خارج نمیکردند، هر چند وانت پیکان با نام باردو را هنوز تولید میکنند. البته میدانیم که هر دو نظام علمی و اقتصادی در کشور ما نسبت به مرزهای جهانی عقب هستند، اما به طور نسبی در ایران نظام علمی موفقتر از نظام اقتصادی است. بنابراین، دانش آموختگان آموزش عالی میتوانند نیازهای بخش اقتصادی را برآورده کنند و با کمی کار عملی و در مدت کوتاهی کارآموزی در یک کارخانه یا یک بنگاه اقتصادی میتوانند مهارتهای مورد نیاز آنها را کسب کنند، همچنان که چرخهای اقتصادی این کشور توسط همین دانشآموختگان میچرخد.
حکمرانی خوب و اهمیت آن
این عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی بر این باور است که برقراری گفتمان میان دو بخش اقتصادی و علمی کشور در مورد اهداف و نیازهای یکدیگر میتواند به بهبود تعاملات میان این دو بخش یاری رساند.
روشن در همین باره تصریح میکند: این فرایند، در چارچوب حکمرانی خوب و نهادسازیهای مناسب محقق میشود، به عبارت دیگر دلیل آن را باید در نبود حکمرانی خوب دید. در حکمرانی خوب صاحبان اصلی قدرت، ذی نفعان هستند. حکمرانی خوب، ابزاری است برای دستیابی به تصمیمات و سیاستگذاری مؤثرتر و برون دادها و نتایج بهتر.
وی با اشاره به این مهم که کیفیت تصمیمگیری نقشی اساسی در تعیین کیفیت و کمیت برون دادهای یک نهاد یا سازمان داراست، به این مهم اشاره میکند: از آنجا که حکمرانی فرایندی است که از طریق آن، جوامع یا سازمانها تصمیمات مهم خود را اتخاذ کرده و مشخص میکنند چه کسانی در فرایند تصمیمگیری درگیر شوند و چگونه وظیفه خود را به انجام رسانند. ساختارها و فرایندهای حکمرانی، فراهم آورنده چارچوبی است که از طریق آن طرفهای گوناگون، راه حلی برای مسایل و اختلافات خود مییابند.
مصایب نیازسنجی بازار کار
این اقتصاددان و متخصص اقتصاد آموزش عالی به بررسی این مدعا میپردازد که بازار کار نشانههای مناسبی به متقاضیان ورود به آموزش عالی نمیدهد. وی معتقد است، به دلیل تغییر و تحولات پرشتاب، به سختی میتوان از شاکله دقیق بازار کار آینده رشتهها سخن گفت و به همین دلیل نیازسنجی بازار کار امری بسیار پیچیده است.
وی میافزاید: یکی از بهترین راهکارها این است که هر دو طرف یعنی هم بخش اقتصاد و هم بخش آموزش عالی باید گامهایی به سوی تعامل بیشتر با یکدیگر بردارند. این یک ارتباط دو سویه است و هر دو باید نسبت به منافع اجتماعی احساس مسؤولیت کنند، اما اقتصاد ما غیررقابتی و رانتی است و در عرصه جهانی حضور اندکی دارد تا بتواند در یک میدان رقابت بینالمللی خود را بیازماید و تواناییهای خود را از طریق ارتباط با مراکز علمی افزایش دهد. آموزش عالی ما نیز عرضه محور است و بیشتر به تقاضای اجتماعی ورود به دانشگاه پاسخ میدهد تا به نیازها و تقاضای کارفرمایان و فعالان اقتصادی.
نظر شما